Sunday, October 1, 2017

محرم

در آستانه شروع ماه به اصطلاح  محرم هستیم و شما هم مثل من شاهد نصب پرچم ها و خیمه های سیاه و ایستگاه های به اصطلاح صلواتی که فقط ترافیک در سطح شهر ایجاد می کنند هستید.
جالب است مردم کشورم را طوری تربیت کرده اند که برای عزا و ناراحتی با ذوق و شوق به پیشواز میروند و حتی از چند ماه قبل برای جلب توجه به یکدیگر ورزش بدنسازی را شروع می کنند !
در سرزمین من ،مردم فکر می کنند اگر ناراحت و غمگین باشند و از لذت های دنیویشان بهرهای نبرند خداوند پاداش آنها را در دنیایی دیگر با حوری های بهشتی می دهد و از هر لذتی می توانند بهره مند شود ، جای تاسف دارد که دغدغه ی مردمان این کشور به چه چیزهای پوچی تبدیل شده و جوانان ( که بزرگترین سرمایه های این مملکت هستند ) را به جای روشنفکری و پیشرفت روز افزون به عزاداری شخصی بیگانه که در 1400 سال قبل زندگی می کرده است دعوت می کنند و آن شخصیت را تبدیل به بت کرده اند در حدی که اگر از همین اشخاص به اصطلاح مومن بپرسید خصوصیات حسین را نام ببرند قطعا مشخصات خیلی بیشتری از خدای حسین برای شما به زبان می آورند.
جالب اینجاست که اگر از همان مردم مومن بپرسید که شما چرا انقدر غمگین و افسرده هستید و نسبت به کشورهای اروپایی عقب مانده به حساب می آیید معتقدند که روزی می رسد و یک منجی به اسم مهدی می آید که ما را از همه ی این مشکلات و بدبختی ها نجات می دهد و آن روز ما برتری پیدا می کنیم نسبت به همه ی مردمان دنیا !
امیدوارم مهدی یا امام زمانی که از او به نیکی یاد می کنید بد قول نباشد و هر چه زودتر برسد تا ما را از این همه بدبختی نجات دهد !
وضعیت کنونی مملکتم چقدر شبیه به 1400 سال گذشه است !
۷۲ تن : همان ۸۰ میلیون ایرانی است که دیگر امیدی به فردا ندارند ...
ابوالفضل: همان شهروند خوزستانی است که نه اب برای خوردن دارد و نه هوا برای نفس کشیدن ...
شمر : همان احتکار کننده و اختلاس کننده است که سر مردم را میبرد...
تاسوعا : هر روز من است ! که بهترین سالهای زندگیم پشت تابلو های صرافی با بالا رفتن دلار و فاصله گرفتن ارزوهایم از بین رفت و دیگر امیدی برای فردا ندارم ...
حسین مظلوم : ان کارگری است که دزدی بلد نبود برای این که ابرومندانه زندگی کنه کار کرد ولی ۶ ماه حقوق ۱ میلیونی را ندادند ...
و عاشورا : هر روز برای این پدر اتفاق میافتد وقتی جلوی زن و بچه اش هیچ حرفی برای گفتن ندارد جز شرمندگی...
( و کربلا ایران است ... )

Friday, September 1, 2017

عید قربان

سلام هموطن عزیز ، امیدوارم با ذکر مطالبی که حرف دل خیلیا هست توانسته باشم فقط برای چند دقیقه شما رو به اندیشیدن از وضعیت کنونی کشورمان دعوت کنم.
مثل سال های گذشته عید قربان هم گذشت و باز هم شاهد کشتن بی رویه گوسفندان شدیم ، اصلا می دونیم فلسفه گوسفند قربونی کردن چیه ؟ یا فقط داریم دینمون رو نسل به نسل کورکورانه از پدرانمان به ارث می بریم ؟ طبیعتا هیچ کداممان هزاران سال پیش زنده نبوده ایم که بدانیم ماجرای قربانی کردن واقعیت دارد یا نه !
اما به احتمال زیاد دارایی مردم آن زمان دام و مزارع کشاورزیشان بوده که گوسفند و شتر دارایی های با ارزش مردم آن زمان بوده ، قطعا مردمان آن زمان برای اینکه غرق در دارایی های دنیویشان نشود یکی از با ارزش ترین دارایی خود را قربانی می کردند و گوشتش را بین اطرافیان و نیازمندان پخش می کردند .
اکنون ما که در قرن 21 میلادی زندگی می کنیم دیگر با ارزشترینهایمان دام و مزارع کشاورزی نیست ، پس چرا باید به کشتن یک حیوان بی آزار آن هم بی رویه ادامه دهیم ؟ میلیون ها نفر از هموطنان ما در مناطق محروم ایران زندگی می کنند ، بهتر است فکری برای بهبودی زندگی آنان کنیم یا فقط تظاهر به حفظ آداب رسوم هزاران سال پیش کنیم ؟ بیایم خودمان را جای همان مردمان محروم این سرزمین بگذاریم ، اگر جای آنان بودیم چه میگفتیم ؟
شاید مردمان زیادی لذت ببرند از اینکه فقظ تظاهر کنند که ما همچنان به اعتقاداتمان پایبندیم و عشق میکنند که در خیابان های شهر ترافیک ایجاد کنند برای پخش کردن یک پرس غذایی که شاید 90 درصد از کسانی که آن را دریافت می کنند نیازی به آن غذا نداشته باشند.
جالب اینجاست که این نذورات هر سال باید به صورت یک پرس غذا به دست مردم داده شود ، چقدر خوب می شد این غذا به دست کارتون خواب های شهر می رسید یا کمک هزینه ای جمع می شد تا معتادین شهرمان را از این بیماری نجات دهیم یا برای آنهایی که بعد از زلزله بم بیش از 14 سال در کانکس زندگی می کنند خانه بسازیم ، انگار خدا دیگر صداهایمان را نمی شنود و اهمیتی به مردمان دیوانه ی سرزمینم نمی دهند ! شاید بگویید چرا دیوانه ؟! چون کار اشتباهی را مکررا انجام می دهیم و در عین حال انتظار نتیجه متفاوت داریم.
احساس می کنم که باید گوسفندهای درونمان را قربانی کنیم !
ما در بین مسلمانان و افراد مذهبی ابراهیم های بسیاری داشتیم که اسماعیل خود را قربانی کردند ، اما نه گوسفندی از آسمان برایشان نازل شد و نه جبرئیل مانعشان شد.
حالا دیگر روز قربان تبدیل شده به حرکت معکوس ساعت زمان به سوی عقب ، روز حماقت بی انتهای انسان ، روز جهالت ، روز خشونت ، روز خونریزی ، روز قتل عام حیوانات بی گناه و روز قربانی کردن انسانیت !
من هیچ وقت این روز ننگین را عید نمی نامم چون با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران انجام می گیرد. تا کی می خواهیم پایبند این خرافات و افکار پوسیده باشیم ؟ انگار باید گوسفندان واقعی را قربانی کنیم تا جامعه بهتر شود.