Thursday, June 27, 2019

تهدید جانی محمد حسین سپهری

محمدحسین سپهری، یکی از امضاکنندگان نامه درخواست استعفای رهبر جمهوری اسلامی و تغییر «قانون اساسی»، طی روزهای گذشته از سوی فردی مورد آزار و تهدیدهای جانی قرار گرفته است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محمدحسین سپهری طی چهار روز گذشته از سوی افرادی تحت تعقیب بوده که قصد حمله به این معلم را داشته‌اند.

محمدحسین سپهری در این مدت چندین بار با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و تقاضای اعزام نیرو برای برخورد با او کرده اما پلیس توجهی به این مساله نکرده‌است.
این فرد در ساعات مختلفی در روز به منزل محمدحسین سپهری مراجعه کرده و خواستار ملاقات حضوری با او شده است.
آقای سپهری در خصوص آخرین مراجعه این فرد می گوید: «با مراجعه مجدد این فرد از پارکینگ بیرون رفتم و مشغول فیلم‌برداری از او شدم؛ در همین حال پسرم از بالکن فرد را می‌بیند که چاقویی در پشت خود پنهان کرده است و دور ماشین می‌چرخد. همسرم در تماس با پلیس این مساله را عنوان و درخواست کمک کرد اما متاسفانه با وجود انتظار یک ساعته ما برای حضور پلیس، هیچ کس مراجعه نکرد.»
محمدحسین سپهری، فعال فرهنگی که سابقه احضار و بازجویی در هیات تخلفات اداری آموزش و پرورش و دادگاه انقلاب شهر مشهد را نیز دارد، از جمله ۱۴ امضاکننده نامه درخواست استعفای رهبر جمهوری اسلامی و تغییر «قانون اساسی» است.
او طی ویدیو های متعددی مخالفت خود را با نظام جمهوری اسلامی اعلام و تأکید کرده مقصر وضعیت فعلی کشور، شخص رهبر جمهوری اسلامی است.
این فعال فرهنگی سابقه احضار و بازجویی در هیات تخلفات اداری آموزش و پرورش و دادگاه انقلاب شهر مشهد را نیز دارد.

Monday, June 24, 2019

وضعیت نا مناسب سهیل عربی زندانی سیاسی پس از اعتصاب غذا مجدد

سهیل عربی زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ از روز شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۸، در اعتراض به «رفتارهای خشونت‌آمیز»، «گسترش استفاده از انواع مواد مخدر»، «شرایط نامناسب بندها»، «شکنجه از سوی مأموران»، «عدم رعایت اصل تفکیک جرائم» و «محرومیت از حق درمان» اقدام به اعتصاب غذا کرده است

این زندانی سیاسی در طول دوران زندان چندین بار اقدام به اعتصاب کرده است و این سومین دو راز اعتصاب غذای وی می‌باشد.




پس از دفاع از چند زندانی غیر سیاسی توسط نگهبانان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند، خود نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه بیضه چپ دچار آسیب دیدگی جدی شده بود اما از رسیدگی‌های پزشکی محروم بود.
فعالان حقوق بشر و خانواده وی پس از آن از عدم رسیدگی درمانی و ممانعت از اعزام وی به بیمارستان خبر دادند.

سهیل عربی زندانی سیاسی کیست؟
سهیل عربی زندانی سیاسی، متولد مرداد ۱۳۶۴، متأهل و دارای یک دختر است. همراه با همسرش یک آتلیه عکاسی داشت. یک وبلاگ‌نویس ایرانی بود و مدیریت هشت صفحه در شبکه اجتماعی فیس‌بوک را بر عهده داشت.
سهیل عربی در آبان ماه سال ۱۳۹۲ توسط ماموران قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران به همراه همسرش بازداشت شد. همسر او چندین ساعت بعد آزاد شد.
این زندانی سیاسی دو ماه در سلول انفرادی بند دو الف سپاه پاسداران زندان اوین بود و پس از آن به بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
سهیل عربی در روز هشتم شهریور ماه ۹۳ توسط شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی خراسانی به اتهام سب النبی به اعدام محکوم شد. حکم او در ۴ آذر ۱۳۹۳ در دیوان عالی کشور به تأیید رسید.
در دادگاه تجدید نظر، به ۹۰ ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام محکوم شد. او می‌بایست ضمن گذراندن هفت سال ونیم زندان، مجموعه ای از کتابهای مذهبی رژیم ایران را بخواند و گزارش تحقیقات به دادگاه ارائه کند که از اعدام نجات پیدا کند. علاوه بر این به اتهام توهین به رییس وقت دانشگاه علامه طباطبایی، احمد جنتی و غلامعلی حداد عادل در فیسبوک به ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شد.
در مرداد ماه ۱۳۹۶، نسترن نعیمی همسر سهیل عربی دستگیر و برای وی پرونده سازی شد. اتهام وی ارتباط با رسانه های خارجی است.
پس از دستگیری خانم نعیمی، سهیل عربی زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به دستگیری همسرش توسط نیروهای سپاه پاسداران دست به اعتصاب غذای اعتراضی از مرداد تا اواخر مهر ۹۶زد. همسر سهیل عربی پس از هشت روز آزاد شد. ولی فشار روی او ادامه داشت و از کار اخراجش کردند.
اعتصاب غذای دوم وی در تاریخ ۴ بهمن ماه پس از انتقال آتنا دائمی و گلرخ ایرایی به قرچک ورامین اعتصاب غذای دوم خود را شروع شد که تا ۲۹ اسفند ۹۶ ادامه داشت. پس از اعتصاب غذا وی را با ضرب و شتم شدید به زندان تهران بزرگ منتقل کردند و هم اکنون در زندان تهران بزرگ است.
سهیل عربی در دی ماه ۹۶، در جریان تظاهرات سراسری مردم در دو پیام از مردم و تظاهراتشان حمایت کرده است.
سهیل عربی در خرداد ۹۷ مجددا توسط قاضی مقیسه محاکمه شد که در دادگاه به مقیسه گفت: «تو یک عروسک خیمه شب بازی هستی و بزودی دوره تان به سر میاید و آنوقت نوبت ماست که جای تو بشینیم و محاکمه‌تان کنیم.» قاضی مقیسه سهیل عربی را به ۵ سال حبس بخاطر توهین به مقدسات و یک سال حبس در ارتباط با فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم کرد.
در این دادگاه نسترن نعیمی همسر سهیل نیز به یکسال و نیم زندان محکوم شد.
سهیل عربی زندانی سیاسی در دور جدید بازجویی ها که توسط محمد نصیرپور در شعبه ۲ دادسرای اوین صورت گرفت به اعتصاب غذا برای آرش صادقی، گلرخ ایرایی و آتنا دائمی و خط دادن به اعتراضات مردمی در بیرون زندان متهم شده است.
براساس همین پرونده سازی جدید در مهر ماه ۱۳۹۷، نیز مجدد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی احمدزاده به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی به سه سال حبس تعزیری و سه سال تبعید به برازجان و پرداخت ۴ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده بود.
بنابراین محکومیت سهیل عربی در مجموع ۹ سال حبس و سه سال تبعید به برازجان و پرداخت ۴ میلیون تومان جزای نقدی می‌باشد.
سهیل عربی چندی پیش با انتشار پیامی خطاب به دستگاه قضایی در رابطه با این اتهامات گفته بود «قرارگاه ثارالله مدعی است که من با قلم و دوربینم نظامشان را بخطر انداخته ام، دادیار ناظر بر زندانیان می‌گوید زندانی عادی هستم، قاضی میگوید مجرم سیاسی هستم و فعالیت تبلیغی علیه نظامی که آنرا به رسمیت نمی‌شناسم کرده ام.دستکم به قوانین خودتان احترام بگذارید! اگر مجرم امنیتی هستم باید در بند امنیتی نگهداشته شوم، اگرزندانی عادی هستم چرا از تلفن، کارت خرید و ملاقات زندان و حتی ادامه تحصیل محروم شده ام.»
سهیل عربی از بهمن ماه ۹۶، تاکنون در زندان تهران بزرگ در شرایط سختی بدون ملاقات و تماس تلفنی به سر می‌برد.
این زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ مستمر تحت شکنجه روحی و روانی قرار دارد به نحوی که به مدت طولانی در قرنطینه تیپ یک این زندان همراه با زندانیان خطرناک محبوس بوده است.
یک بار نیز به دستور علی اصغر جهانگیری رئیس سازمان زندان‌ها برای کشتن سهیل در داخل زندان جایزه تعیین شده و در همین رابطه دو زندانی خطرناک را اجیر کرده و آنها با این زندانی در یک سلول محبوس کرده بودند.
جان این زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ در خطر است وی بارها هدف از جانب زندانیان اجیر شده توس مسئولان زندان و ماموران اطلاعات در معرض تهدید جانی قرار داشته است.

Thursday, June 13, 2019

چرا حتی به اعدام اسماعیل بخشی راضی نمی شوند؟

بررسی مفاد کیفرخواستی که ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ به اسماعیل بخشی ابلاغ شده هم این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد.
در این کیفرخواست، او به «عضویت در یکی از گروه‌های مخالف نظام»، «اجتماع و تبانی»، «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی»، متهم شده است. تمام این عبارات، برنامه‌ریزی‌شده و هدفمند هستند.
این حجم از فشار البته گوشمالی به دیگران هم بود که دنباله راه اسماعیل بخشی را در این اعتراضات پیگیری نکنند. به نظر می‌رسد این تلاش موفق هم بوده و اسماعیل بخشی تنها مانده است.
در این مسیر حتی برخی نمایندگان مجلسی که عضو فراکسیون امید مجلس هم بودند یا چهره‌ای مانند علی مطهری که گاه پیگیری رفع ظلم در جمهوری اسلامی بوده، با ایجاد تردید و تشویش درباره اظهارات اسماعیل بخشی، همان نقشی را بازی کردند که وزارت اطلاعات دولت حسن روحانی دنبال آن بود.
اسماعیل بخشی در همان ویدئوی مشهورش که درباره خودسوزی کارگران حرف می‌زند، در توصیف نومیدی خودش از مذاکره با کارفرمایان، روایتی از یک سیستم وابسته به سرمایه‌دار را ارائه می‌دهد: «وقتی می رویم در جلسه ... می‌بینی که تمام مسئولان که آمده‌اند مسئله کارگران را حل کنند، مقابل تو هستند ... تو فقط کارفرما روبرویت نیست. یک لشکر آدم از مدیران دولتی و خصوصی در یک جبهه دارند با تو می‌جنگند ... کسی نیست صدای ما ر بفهمد، خوابند، آن کسی که کلید را اینطوری کرد [بالا برد]، کجاست؟»

این ویدئو را می‌توان کلید فهم چیزی دانست که اکنون در جریان است. در ماجرای اسماعیل بخشی، نمایندگان اجرایی دولت، ماموران وزارت اطلاعات، قوه قضاییه، کارفرما، نمایندگان مجلس و ... در کنار هم ایستادند تا او را له کنند، او گفته بود که «به اعدام راضی است»، منتها لشکری که مقابل او ایستاده، به اعدام اسماعیل بخشی راضی نیست.
هدف نهایی لشکر فاتحان، این است: خرد کردن ذره ذره و تحلیل و فلج کردن زندگی فرد معترض.
اعدام معترض مثل یک کلیپ یک دقیقه‌ای است؛ فلج‌سازی معترض در زندان، در حصر، در زندگی، مثل یک سریال است، یک سریال کش‌دار و پر از رنج و درد که معترضان دیگر هر روز به تماشایش نشسته‌اند و در سکوت، بی‌رحمی جاری در تک تک لحظه‌های سریال را چون آینه عبرت به تماشا می‌نشینند و از چهره درهم شکسته نماینده‌شان، به هراس می‌افتند. احساس هراس از هراس، مهم‌تر است. راهی که ماموران امنیتی می‌روند، امضایی که حقوق اسماعیل بخشی را قطع کرد و دادگاهی که در پیش است، دنبال این هستند: مرگ شجاعت.

Saturday, June 8, 2019

حقیقت داستان کربلا و دروغ آخوندهای شیعه

حقیقت داستان کربلا و دروغ آخوندهای شیعه


قبل از آغاز این متن و پرداختن به زندگی امام سوم شیعیان و واقعه کربلا, توضیحات مختصری در مورد خلیفه وقت مسلمانان یعنی معاویه بن ابوسفیان و رابطه ایشان با فرزندان علی بن ابیطالب یعنی حسن و حسین, را خدمت شما ارائه میکنم. و سپس به اتفاقات قبل از حرکت حسین به عراق و به دام افتادن و کشته شدن وی را به صورت مختصر بیان خواهم کرد.

۱) معاویه ابن ابوسفیان که بود؟
معاویه پسر ابوسفیان بود نام ابوسفیان صخر بود پسر حرب که نسبش به قصی بن کلاب می‌رسید. مادرش هند دختر عتبه بن ربیعه بود و کنبه اش ابوعبدالرحمان.
وی یکی از کاتبان وحی و از یاران نزدیک محمد پیامبر اسلام بود و از دبیران حضرت محمد به شمار می‌رفت. همچنین وی مدت نوزده سال و سه ماه خلیفه مسلمین بود و برخلاف ادعای روحانیون شیعه که وی را خلیفه غیر قانونی مینامند, به وسیله حکمیت و با رضایت علی به خلافت رسید. وی اولین کسی بود که خلافت را در خانواده اش موروثی نمود.(تاریخ طبری . جلد ۴ .صفحه ۱۳۰۳)
۲) رابطه امام حسن با معاویه چگونه بود؟
به نقل از طبری, امام حسن هیچ علاقه ای به درگیری و جنگ با معاویه بر سر خلافت نداشت, بلکه می‌خواست هر چه می تواند از معاویه بگیرد و به عیش و نوش و زنبارگی‌اش بپردازد.(تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۲۷۱۳)
۳) ماجرای صلح امام حسن و معاویه چه بود؟
در سال چهلم پس از هجرت بعد از کشته شدن علی, قسمتی از مردم عراق با امام حسن بیعت کردند. اولین کسی که با امام حسن بیعت کرد قیس بن سعد بود. قیس بن سعد سردار سپاهی بود که حضرت علی با چهل هزار شخص برای نگهبانی از اعراب در آذربایجان اماده کرده بود.
سپس امام حسن با لشگر بسوی مدائن حرکت کرد و قیس بن سعد را بهمراه دوازده هزار نفر به سمت مسکن جایی که معاویه با سپاه شام در آنجا اردو زده بود روانه کرد. در این میان که امام حسن در مدائن اردو زده بود در میان سپاه شایعه شد که قیس بن سعد کشته شده و لشگر امام حسن شروع به فرار کردند و سراپرده امام حسن را غارت نمودند آنچنانکه برای بردن فرشی که زیر پای خود داشت به وی ضربت زدند. چون حسن پراکندگی کار خود بدید پیک نزد معاویه فرستاد و طلب صلح کرد.(تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۲۷۱۴)
۴شرایط صلح امام حسن با معاویه چه بود؟
الف: آنچه در بیت المال کوفه هست به امام حسن تعلق گیرد و هم چنین خراج شهر دارابگرد(از شهرهای ایران) متعلق به امام حسن شود. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفخه ۲۷۱۵)
ب: هر سال مبلغ دو میلیون درهم نیز به امام حسین پرداخت شود.(اخبارالطوال ، صفحه ۲۶۵)
۴) رابطه معاویه با امام حسین و امام حسن پس از صلح با امام حسن چگونه بود؟
الف: در سفرهای معاویه به مکه و مدینه امام حسن و امام حسین از اولین کسانی بودند که به پیشواز معاویه می‌شتافتند و معاویه را در اغوش می‌گرفتند. (اخبار الطوال، صفحه ۲۴۳) (روضه الصفا ، جلد ۳ ، صفحه ۸۰-۸۳)
ب: رابطه امام حسین با معاویه به شکلی بود که در سال ۴۹ هجرت بفرمان معاویه در جنگ قسطنطنیه شرکت کرد. (زندگانی امام حسین، صفحه ۱۲۲)
ت: امام حسین در نامه ای که به معاویه نوشت تاکید کرد من خواهان مقابله و جنگ با تو نیستم و به یارانش گفت: تا زمانی که معاویه زنده است باید خانه نشینی را پیشه خود سازید. (اخبار الطوال، صفخه ۲۷۲) (روضه الصفا، جلد ۳ ، صفحه ۱۵)
۵) مقرری سالیانه امام حسن و امام حسین در زمان خلیفه‌گری عمر و معاویه چقدر بود؟
مقرری امام حسن و امام حسین در زمان عمر سالیانه ۵ هزاردرهم بود که در زمان خلیفه گری معاویه به سالی یک میلیون درهم (معادل ۴ هزار کیلو نقره) رسید. (تاریخ تمدن اسلام ، جلد ۴ ، صفحه ۸۸)
۶) چه کسانی با یزید بن معاویه بیعت نکردند؟
همه مسلمانان با یزید بیعت کردند به جز چهار کس .
۱. حسین بن علی ۲. عبدالله بن عمر ۳. عبدالله بن زبیر ۴. عبدالرحمان بن ابوبکر
(
تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۲۸۸۸) (اخبار الطوال ، صفحه ۲۷۴ )
۷) وصیت معاویه بن ابوسفیان به یزید پسرش چه بود؟
پسرکم سفر و رفت و آمد را از پیش تو برداشتم و کارها را هموار کردم و اعراب را به طاعت تو درآوردم مگر چهارکس از قریش:
اول: حسین‌بن‌علی که مردی است کم خطر, اما نسبتی بزرگ دارد و غرابت با محمد, چنانچه می‌بینم مردم عراق او را به قیام وادار میکنند اگر به او دست یافتی گذشت کن که اگر من باشم گذشت می‌کنم.
دوم: عبدالله بن عمر مردی است که کار دین وی را از پا درآورده و اگر کسی جز او نماند, باتو بیعت می‌کند.
سوم: عبدالرحمان بن ابوبکر که همه دلبستگی‌های او زن است و سرگرمی وقتی ببیند یارانش کاری کرده‌اند او نیز همان کار را می کند .
چهارم: عبدالله بن زبیر که چون شیر آماده جستن است و چون روباه مکاری می‌کند چون به او دست یافتی پاره پاره اش کن. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۲۸۸۸)
۸) ماجرای فرار شبانه امام حسین از مدینه به مکه پس از فوت معاویه چه بود؟
پس از فوت معاویه، ولید حاکم مدینه کس نزد امام حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند.
حسین به دارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم آمد و با یزید بیعت میکنم. چون شب فرارسید و هوا تاریک شد امام حسین بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده‌اش پنهانی به مکه گریخت. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۲۹۰۹) (اخبار الطوال ، صفحه ۲۷۶)
۹) چرا امام حسین مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد؟
پس ار آنکه امام حسین از مدینه به مکه گریخت مردم کوفه و فرستادگانشان نزد امام حسین آمدند که ما مردم کوفه خویشتن را برای تو نگه داشته‌ایم و با ولایتداران به نماز جمعه حاضر نمی‌شویم ، نزد ما آی. امام حسین مسلم بن عقیل را پیش خواند و گفت به کوفه برو و در مورد آنچه به من نوشته‌اند بنگر تا اگر درست بود بسوی آنها رویم.(تاریخ طبری ، جلد ۷، صفحه ۲۹۱۶)
۱۰) ماجرای رقابت عشقی میان امام حسین و یزید چه بوده است؟
زن هوسباز و زیبارویی بنام ” ارینب ” که در ابتدا معشوقه یزید بود اما در استانه ازدواج با یزید به خاطر وعده وعیدهای امام حسین دل از یزید برید و به عقد و ازدواج امام حسین درآمد. ( الامامه و السیاسه ، صفحه ۱۶۶) (ثمرات الاوراق ابن حجة حموى ، نقل از پند تاريخ ، جلد ۱، صفحه ۲۰۹)
۱۱) ماجرای سرقت و مصادره کاروانی از کالاهای یزید توسط امام حسین در راه کوفه چه بوده است؟
امام حسین از مکه به سمت کوفه حرکت کرد تا به حوالی تنعیم رسید کاروانی را انجا دید که از جانب حاکم یمن برای یزید فرستاده شده بود. بار کاروان روناس و حله بود که پیش یزید می‌بردند، امام حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد .(تاریخ طبری، جلد ۷ ، صفحه ۲۹۶۸) (اخبار الطوال ، صفحه ۲۹۲)
۱۲) پس از محاصره کاروان امام حسین در کربلا توسط سپاهیان یزید امام حسین از سپاهیان یزید چه در‌خواستی کرد؟
امام حسین فرمود : یکی از سه چیز را از من بپذیرید :
اول: یا به همانجا که از ان امده ام باز میگردم.
دوم: یا دست در دست یزید بن معاویه می‌گذارم که در کار فی مابین رای خویش را بگوید.
سوم: یا مرا به هر یک از مرزهای مسلمانان که مشغول جنگ با کفار هستند(دیلمستان ایران ، قسطنطنیه) بفرستید که یکی از مردم مرز باشم و حقوق و تکالیفی همانند آنها داشته باشم.(تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۳۰۰۸)
۱۳) پس از انکه سپاهیان یزید درخواست امام حسین را برای عبیدالله بن زیاد(حاکم کوفه) فرستادند وی در پاسخ چه گفت؟
ابتدا عبید الله بن زیاد درخواست امام حسین را پذیرفت اما از انجا که امام حسین به ولید(حاکم مدینه) نیز قول داده بود که با یزید بیعت کند اما شبانه از مدینه به مکه گریخت و همینطور گفته شمر بن‌ذی‌الجوشن که به عبیدالله بن زیاد گفت: اکنون که در سرزمین توست این را از او می‌پذیری؟ به خدا اگر از دیار تو برود و دست در دست تو ننهاده باشد قوت و عزت از آن او باشد و ضعف و ناتوانی از آن تو. باید امام حسین و یارانش به حکم تو تسلیم شوند که اگر عقوبت می‌کنی اختیار عقوبت با تو باشد و اگر می‌بخشی به اختیار تو باشد که به خدا شنیده‌ام عمر سعد (فرمانده سپاهیان یزید که امام حسین را محاصره کرده بودند) و حسین بیشتر شب را در میان دو اردوگاه نشسته اند و با هم سخن می‌کنند. عبیدالله بن زیاد گفت: چه خوب گفتی رای تو درست است. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۳۰۰۹)
۱۴) ایا امام حسین در کربلا به عمر سعد (فرمانده سپاهیان یزید ) چه پیشنهاداتی داد ؟؟
امام حسین به عمر سعد گفته بود دو اردو را رها خواهیم کرد و با هم به نزد یزید خواهیم رفت. عمر سعد گفت: در این صورت خانه ام را ویران میکنند. امام حسین گفت: من آنرا برایت می‌سازم. عمر سعد گفت: املاکم را می‌گیرند. امام حسین گفت: ار املاک خودم در حجاز بهتر از آن به تو می‌دهم. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۳۰۰۸)
۱۵) ایا کاروان امام حسین در مدت محاصره در کربلا تشنه ماندند؟
خیر، وقتی تشنگی بر حسین و یارانش سخت شد، امام حسین، عباس‌بن‌ابی‌طالب را پیش خواند و با سی سوار و بیست پیاده فرستاد و بیست مشک همراهشان کردند که شبانگاه برفتند و نزدیک آب رسیدند. پانصد تن از سپاهیان یزید مراقب ابگاه بودند. چون به نزدیک ابگاه رسیدند عباس گفت: آمده‌ایم از این آب که از آن ما را بداشته‌اند بنوشیم گفتند بنوش نوش جانت. عباس گفت تا حسین و این گروه از یارانش که می‌بینی تشنه‌اند یک قطره نخواهم نوشید .انگاه عباس به پیادگان گفت مشکها را پر کنند پس از آن کسان نمودار شدند و درگیری اندکی شد. یاران حسین با مشکها بیامدند و آب را پیش وی بردند. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۳۰۰۷)
و از دیگر دلایلی که در خیمه امام حسین در کربلا آب وجود داشت می توان به این نکته اشاره کرد: پیش از شروع جنگ در کربلا امام حسین فرمودند خیمه‌ای به پا کنند آنگاه امام حسین وارد خیمه شد و نوره کشید (نوره کشیدن یعنی اصلاح موهای زائد بدن) و چون امام حسین فراغت یافت دیگران رفتند و نوره (اصلاح موهای زائد بدن) کشیدند. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۳۰۲۱)
۱۶) پس از کشته شدن امام حسین در کربلا رفتار یزید بن معاویه با بازماندگان امام حسین چگونه بود؟
پس از واقعه کربلا بازماندگان امام حسین را به شام نزد یزید فرستادند که علی‌بن‌حسین نیز در بین انان بود. انگاه یزید رو به علی بن حسین کرد و گفت: ای علی به خدا پدرت حق خویشاوندی مرا رعایت نکرد و با من بر سر قدرتم به نزاع پرداخت و خدا با او چنان کرد که دیدی و این آیه قرآن را خواند:
آنچه از رنج و مصائب به شما می رسد همه از دست اعمال زشت خود شماست در صورتیکه خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند. (سوره شوری . ایه ۳۰)
پس از ان بازماندگان امام حسین به خانه یزید رفتند و از زنان خاندان معاویه کس نماند که گریه کنان به پیشواز نیامده باشد. سه روز عزای حسین گرفتند و یزید همواره این جمله می گفت: خدا عبیدالله بن زیاد را لعنت کند به خدا اگر کار حسین به دست من بود هر چه می خواست می پذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از حسین دور می‌کردم ولی خدا چنان مقدر کرده بود. سپس یزید کس نزد زنان فرستاد که از تو چه گرفته اند هر که هر چه گفت دو برابر آنرا به آنها داد بطوریکه سکنیه (دختر امام حسین ) گفت :هیچ کس را که منکر خدا باشد از یزید بن معاویه بهتر ندیدم. آنها را به همراه محافظی پارسا به مدینه فرستاد.(تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفحه ۳۰۷۷)
پس از خواندن این متن قضاوت را به عهده شما عزیزان خردمند میگذارم و از شما درخواست میکنم که این متون تاریخی را با چرندیات شیخ مفید و علامه مجلسی و دیگر روحانیون شیعه مقایسه کنید.