Friday, December 21, 2018

کارگران نیشکر هفت تپه


اسماعیل بخشی، نماینده کارگران معترض نیشکر هفت‌تپه، بود. کارگران معترض از دی‌ماه ۱۳۹۶ اعتراض‌های خود را به اوج رساندند. اسماعیل بخشی از روز نخست اعتراضات، هدف شماره یک سرکوب بود. از روز ۲۵ دی ماه ۱۳۹۶ که چند نقابدار او را در حین رفتن به منزلش در شهرستان دزفول، مورد ضرب و شتم قرار دادند تا اکنون که در زندان به سر می‌برد و اخراج شده است، این روند ادامه دارد.
همان زمان در بیانیه اتحادیه کارگران آزاد ایران آمده بود که اسماعیل بخشی ۲۲دی ماه نیز «از سوی یکی از سهامداران کارخانه تهدید مستقیم» شده بود. به عبارتی، فسخ قرارداد و اخراج اسماعیل بخشی از کارخانه، برنامه‌ای بوده که از حدود دو سال پیش در سر سهامداران این مجتمع صنعتی بوده است.
اسماعیل بخشی در ویدئویی که شهریور ۱۳۹۷ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، با بغض و اشک، گفت «چهار تا کارگر رفتند خودشان را آتش زدند، لعنت به این زندگی». وسط حرف‌هایش یکی از کارگران گفت: «برای یک میلیون و دویست». منظورش حقوق کارگران کارخانه نیشکر بود. حقوقی که کارفرمای کارخانه قطع کرده، احتمالا همین قدر بوده است. سهامداران کارخانه که بر اساس گزارش بانک مرکزی، بیش از ۱۳۲ میلیون دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته‌اند، اکنون خوشحال هستند که کمتر از صد دلار در ماه به یک کارگر پرداخت نمی‌کنند.

۱۵ بهمن همان سال که ۳۴ نفر از کارگران شرکت نیشکر بازداشت شدند، اسماعیل بخشی جزو اولین نفرات بود. او قبل از بازداشت هم احضار و بازجویی شده بود. وضعیت کنونی آقای بخشی در زندان نیز دقیقا تداوم برنامه‌ای است که از حدود دو سال پیش در ذهن ماموران امنیتی بوده است.
ماموران امنیتی برای اسماعیل بخشی یک برنامه مشخص داشتند. آذر ۱۳۹۷، وزارت کار اعلام کرد که پرونده اسماعیل بخشی، «امنیتی» است و نمی‌توانیم ورود کنیم. این بهانه خوبی بود که دولت پایش را از این پرونده بکشد بیرون و برود سراغ تامین ارز و وام برای کارفرما. گام دوم آنها این بود که با پخش یک برنامه تلویزیونی با عنوان «طراحی سوخته» و نسبت دادن تجمعات به خارج از کشور، تشکیک در اظهارات بخشی درباره شکنجه‌اش در زندان، معرفی کردن او به عنوان یک عنصر تندر و دروغ‌گو، تلاش کردند افکار عمومی را به او بدبین کنند و توجه بخشی از جامعه را پیگیری این موضوع منحرف کنند.

Friday, December 14, 2018

جواز همخوابگی محمد با کنیزش در بستر یکی از زنانش

الله در خدمت تمایلات جنسی محمد!

آیا محمد ابن عبدالله در سکس تنوع طلب بود؟ آیا آیاتی از قرآن در این راستا نازل شده است؟

4- جواز همخوابگی محمد با کنیزش در بستر یکی از زنانش (ماجرای محمد با حفصه و ماریه و داستان همخوابگی با او)
شما زنی مسلمان و پایبند به این دین هستید، شوهرتان به شما پیشنهاد می‌دهد که امروز به خانه‌ی پدرتان بروید، شما هم می‌پذیرید؛ ولی پس از یکی دو ساعت برای کاری به خانه بر می‌گردید و متوجه می‌شوید که دم در خانه کفش خانمی غریب وجود دارد و در اتاق شما بسته هم بسته است، از آنجائی که شوهرتان را خیلی دوست دارید، صبر می‌کنید تا خود او در را باز کند، پس از مدتی انتظار او در را باز می‌کند و همراه خانمی غریب با حالتی که مشخص است با هم سکس داشتند خارج می‌شوند؛ شما اعتراض کنان و با حالتی گریه‌الود به او می‌گوئید "چرا با من چنین می‌کنید و در رختخواب من با زنی غریبه همخوابگی می‌نمائید، او می‌گوید که من با این زن صیغه شدم، مگر چنین نیست که الله این را بر من حلال کرده است؟ .....وجدانا شما به عنوان خانم مسلمان چه واکنشی نشان خواهید داد؟
روزی ماریهٔ قبطی به دیدن محمد در خانهٔ حفصه (از زنان دیگر محمد) می‌آید. محمد و ماریه همان‌جا در بستر حفصه به خفت‌وخیز مشغول می‌شوند. در این اثناء حفصه که در خانه نبود در می‌رسد. فریاد اعتراضش بلند می‌شود و کار بالا می‌گیرد.
اکنون به واقعه‌ی تاریخی زیر توجه نمائید:
در حدود سال ششم پس از هجرت محمد به مدینه بود که او تصمیم گرفت برای پادشاهان مجاور سرزمین حجاز، نامه بنویسد و ایشان را به اسلام دعوت نماید و بگوید که اگر مسلمان شوند همچنان بر مسند پادشاهی باقی خواهند ماند. او چنین نامه‌ای را به مقوقس پاشاه قبط (مصر) که در شهر اسکندریه مستقر بود نوشت، پادشاه مصر اسلام را نپذیرفت، ولی همراه پاسخ به نامه، دو کنیز به نام ماریه و سیرین و یک غلام به نام جریح (همان کسی مردم معتقد بودند، ابراهیم نتیجه‌ی هم‌خوابگی او با ماریه است) به همراه الاغی به نام عفیر و قاطری به نام دُلدُل و 1000 مثقال طلا و 20 دست لباس فاخر را به محمد هدیه نمود؛ در وصف ماریه گفته شده که او دختری بسیار زیبا بود که محمد وی را برای خودش برگزید. هر کدام از زنهای محمد خانه‌ای داشتند؛ محمد در روزی که نوبت حفصه بود، ماریه را به خانه‌ی او برده و به حفصه اجازه می‌دهد که به خانه‌ی پدرش برود، حفصه پس از مدتی بر می‌گردد و متوجه می‌شود که در اتاق خواب او بسته است، صبر می‌کند تا محمد از آن بیرون بیاید؛ هنگامی که محمد از اتاق خارج می‌شود، حفصه با ناراحتی و بغض آلود در حال گریه به محمد می‌گوید در روزی که نوبت من بود، کنیزت را در بستر من خواباندی، محمد می‌گوید که این کنیز من است و الله بر من حلال کرده، ولی اعتراض حفصه همچنان ادامه داشت، محمد برای اینکه او را ساکت کند، می‌گوید که از این پس حرام است بر من که با ماریا همخوابگی داشته باشم، حفصه می‌گوید که چگونه تو او را بر خود حرام می‌کنی در حالی که الله همخوابگی با کنیز را برتو حلال کرده است؟ و محمد هم سوگند یاد می‌کند که چنین خواهد کرد و از حفصه می‌خواهد که این موضوع را با کسی در میان نگذارد، حفصه موضوع را به عایشه می‌گوید و پس از مدتی محمد متوجه می‌شود که عایشه هم از این جریان خبر دارد است، این بود که چاره را در به خدمت گرفتن الله می‌بیند و این آیات را از قول خدایش جناب الله بیان می‌نماید.
این ماجرا در سوره تحریم در قرآن انعکاس یافته است. چکیدهٔ آیات چنین است: پیغامبرا! چرا از بهر دلخوشی زنانت حلال خدای را بر خویش حرام می‌کنی… خدا راه سوگندشکستن را برایتان باز گذاشته‌است… چون پیغامبر با برخی زنانش رازی در میان نهاد همین که زنی این سخن با دیگری بازگفت خدا فرستاده‌اش را از بهری از آن بیاگاهانید… پس بهتر است شما دو زن [عایشه و حفصه] توبه کنید همانا کژدل گشته‌اید. وگر پیغامبر طلاقتان دهد امید است که خدا همسرانی بهتر از شما ورا دهد: مؤمن و پاکیزه و … کالُم و دوشیزه.
این آیاتی که پشت سر هم در دفاع از محمد آورده شده‌است به قول دشتی شخص را به شگفتی می‌اندازد که یک مسئلهٔ شخصی و خانوادگی و گفتگوی زن و شوهر در قرآن مطرح می‌شود.

سوریه تحریم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [٦٦:١] ... ای پیامبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده بخاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام می‌کنی؟! و خداوند آمرزنده و رحیم است.
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ ۚ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ ۖ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ [٦٦:٢] ... خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته؛ و خداوند مولای شماست و او دانا و حکیم است.
جالب است در آیه پائین محمد از قول الله می‌گوید که حفصه با گزارش دادن این موضوع هم عایشه را خبردار کرد و هم الله را، یعنی الله نمی‌توانست پیش بینی کند حفصه این را به عایشه خواهد گفت:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ [٦٦:٣] ... (به خاطر بیاورید) هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی که وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود؛ هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا باخبر ساخت!»
منظور عایشه از این پرسش این بود که تو چگونه شک کردی که اکنون محمد مشغول سکس با ماریا است و حفصه هم می‌گوید الله در دلم انداخت که این دو اکنون مشغول این کار هستند، منظور او از آن دانای آگاه، الله است. و محمد در ادامه از قول الله می‌گوید:
إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ۖ وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ [٦٦:٤] ... اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید (به نفع شماست، زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (کاری از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند.
در ادامه محمد از قول الله ابراز امیدواری می‌کند که اگر هر دوی شما را طلاق دهد الله او را به ازدواج زنی بیوه بهتر از حفصه و زنی باکره بهتر از عایشه، در آورد، زیرا حفصه بیوه و عایشه باکره بود:
عَسَىٰ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا [٦٦:٥] ... امید است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد، همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‌کننده، زنانی غیرباکره و باکره!

Saturday, November 10, 2018

هاشم خواستار فعال سیاسی

هاشم خواستار عضو کانون صنفی معلمان مشهد و زندانی سابق زندان وکیل‌آباد مشهد که عصر روز سه‌شنبه یکم آبان دستگیر شد و ۱۹ روز در بازداشت بود، آزاد شد. او را به دلایل نامشخصی به بیمارستان روانی مشهد منتقل کرده بودند.
او در پیامی که به دنبال آزادی خود منتشر کرده نوشته است: ملت قهرمان ایران، همت و آگاهی و بیداری شما باعث آزادیم شد. قسم به قلم که به جنبش آزادیخواهی شما خیانت نکنم وتا جان در بدن دارم از جنبش آزادیخواهی شما حمایت کنم، شرح مفصل داستان آدم ربایی ام را 
بزودی به شما ملت قهرمان ایران گزارش خواهم کرد.

هاشم خواستار در مطلب اخیری که منتشر کرده بود ضمن دفاع از معلمان زندانی و اعتصاب سراسری معلمان ایران از استبداد دینی
انتقاد کرده و نوشته بود: در حکومت‌های آزاد و دموکراتیک، ملت‌ها در یک انتخابات آزاد افرادی را برای ریاست جمهوری و مجلس و شورای شهر و روستا و… انتخاب می‌کنند که آن فرد یا افراد منافع ملت را به منافع شخصی ترجیح دهند در حالی که در جمهوری اسلامی حتی یک نفر نداریم که منافع ملت را به منافع شخصی خود ترجیح دهد و در نتیجه کشور از تمام جهات به روز سیاه افتاده و ملت در فقر و فلاکت به‌سر می‌برد. رانت و دزدی و اختلاس محصول استبداد دینی آقایان خمینی و خامنه‌ای است.
معلمان ایران با فراخوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان ایران ۲۲ و ۲۳ مهر ماه سال جاری به دلیل عدم اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، اعمال نشدن رتبه‌بندی برای معلمان، عدم افزایش دستمزد معلمان و تاراج صندوق ذخیره فرهنگیان دست به اعتصاب و تحصن سراسری زدند.
محمد حبیبی، محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی، روح‌الله مردانی، علی‌اکبر باغبانی، بختیار عارفی، محمد ثانی، عباس واحدیان، محمدصالح شکری و محمدرضا رمضان‌زاده از دیگر فعالان صنفی معلمان نیز به زندان و یا تبعید محکوم شده‌اند.
هاشم خواستار که پیش از انقلاب ایران از فعالان دانشجویی بود و در اعتصابات دانشجویی دانشگاه ارومیه شرکت داشت، در مهرماه سال ۱۳۸۳ نیز در رابطه با اعتصابات معلمان بازداشت و به دوسال حبس محکوم شد. او همچنین در ۳۱ تیرماه سال جاری در جریان تجمع سکوت معلمان به همراه شماری از معلمان بازداشت شده بود.

Wednesday, November 7, 2018

خواستگاری از عایشه، دلیل دیگری بر تنوع طلبی در سکس از سوی محمد می‎باشد

بیایید تعصب و نفرت را کنار بگذاریم و کمی جستجو کنیم در مورد دینی که از پدرانمان به ارث رسیده

3- خواستگاری از عایشه، دلیل دیگری بر تنوع طلبی در سکس از سوی محمد میباشد
موضوع سومی که دال بر این است، محمد در شهوت تنوع طلب بود، ازدواجش با عایشه میباشد، او ظاهرا عایشه را بیشتر از همه‌ی زنان دوست می‌داشت، تا جائیکه در ماجرای غزوه‌ی بنی مصطلق (جنگی که زنان زیادی به اسارت مسلمانان در آمدند و محمد یکی از اینها را برای خودش برگزید)، علی‌رغم اینکه بسیار به عایشه مشکوک شد، حاضر نبود از او دست بکشد، محمد در این ماجرا که به ماجرای افک معروف شده است، دارای حالی کاملا پریشان بود و در حدود یکماه وحی را قطع کرده بود، پس از گذشت مدت زیاد( بیش از یکماه)، موفق شده بود، خود را قانع گرداند که در مورد عایشه اشتباه کرده است و برای اینکه ذهن دیگران را پاک نماید باز الله را به کمک طلبید و به بیان کنندگان این ماجرا که از مؤمنان مسلمان بودند، تازیانه زد.
آیا محمد مردی پدوفیلی (کودک‌باز) بود؟ سن عایشه در احادیث.
برای پاسخ به این پرسش نخست باید تعریف درستی از پدیده‌ی کودک‌بازی داشت، باید دانسته شود که کودک‌بازی با بچه‌بازی تفاوت دارد، در پدوفیلیا شخص به داشتن سکس با کودکان(دختر یا پسر) علاقه دارد در حالی که مرد بچه‌باز تنها به کودکان پسر علاقه دارد.
پدوفیلیا شامل تحریک شدن مکرر جنسی و یا احساس نیاز و هوس کردن و برانگیخته شدن احساسات جنسی در قبال کودک و یا کودکان است؛ بیمار پدوفیل باید بیش از ۱۶ سال سن داشته باشد و تحریک جنسی باید مربوط به کودک با سن کمتر از 16 سال باشد؛ اختلاف سنی بین بیمار و شخص محرک باید حداقل ۵ سال باشد تا شامل تعریف پدوفیلیا بشود.
اکنون رفتار محمد را در این زمینه مورد بررسی قرارمی‌دهیم.
یکی از همسران محمد عایشه است؛ سن او هنگام ازدواج با محمد 9 سال قمری (کمی بیش از 8.5 سال خورشیدی)  بود، اما منابع تاریخی در این زمینه:
در این حدیث‌ بیان شده که عمر عایشه 9 سال بود است:
حدثنا معلى بن أسد: حدثنا وهيب، عن هشام بن عروة، عن عائشة: أن النبي صلى الله عليه وسلم تزوجها وهي بنت ست سنين، وبنى بها وهي بنت تسع سنين.وقال هشام: وأنبئت أنها كانت عنده تسع سنين.( صحیح بخاری/کتاب نکاح/باب تزویج الاب ابنته من الامام)
در اینجا نیز عمر او بین 7 و 9 سالگی بیان شده که گفته شده 9 سال درست‌تر است:
حدثنا قبيصة بن عقبة: حدثنا سفيان، عن هشام بن عروة، عن عروة قال:تزوج النبي صلى الله عليه وسلم عائشة وهي ابنة ست سنين، وبنى بها وهي ابنة تسع، ومكثت عنده تسعا. (صحیح بخاری/ کتاب نکاح/ باب بنی بامرأه و هی بنت تسع سنین)
در این حدیث او با کودکان هم‌سن و سالی که برای بازی نزد او می‌آمدند، در حضور محمد بازی کرده است:
حدثنا يحيى بن يحيى. أخبرنا عبدالعزيز بن محمد عن هشام بن عروة، عن أبيه، عن عائشة: أنها كانت تلعب بالبنات عند رسول الله صلى الله عليه وسلم. قالت: وكانت تأتيني صواحبي. فكن ينقمعن من رسول الله صلى الله عليه وسلم. قالت: فكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يسربهن إلي. (صحیح مسلم/ کتاب نکاح/بابا تزویج الاب، البکر الصغیره)
و خلاصه بیان شده که محمد با عایشه در سن در سن 7 سالگی او ازدواج نمود و در سن 9 سالگی اولین سکس با وی را تجربه کرده است(زفاف)، عایشه در هنگام مرگ محمد در حدود 18 ساله بوده است:
وحدثنا عبد بن حميد. أخبرنا عبدالرزاق. أخبرنا معمر عن الزهري، عن عروة، عن عائشة ؛ أن النبي صلى الله عليه وسلم تزوجها وهي بنت سبع سنين. وزفت إليه وهي بنت تسع سنين. ولعبها معها. ومات عنها وهي بنت ثمان عشرة. (صحیح مسلم/ کتاب نکاح/بابا تزویج الاب، البکر الصغیره)
در حدیث پائین ابو اسامه از قول هشام به نقل از پدرش می‌گوید که سن عایشه در هنگام ازدواج 6 ساله بود که هنگام زفاف 9 ساله:
حدثنی عبيد بن إسماعيل حدثنا ابو اسامه عن هشام عن ابیه قال: توفيت خديجه قبل مخرج النبی (ص) الى المدينه بثلاث سنين فلبث سنتين أو قريبا من ذلك و نكح عائشه و هی بنت ست سنين ثم بنى بها و هی بنت تسع سنين (صحیح بخاری/كتاب مناقب الانصار / باب تزويج النبی (ص) عائشه و قدومها المدينه)
اما در تاریخ طبری
عروه بن زبیر به مالک بن مروان چنین نوشت:
درباره‌ی خدیجه دختر خویلد (نخستین همسر محمد) از من پرسید بودی که چه وقت درگذشت؟ وفات وی 3 سال یا نزدیک به سه سال پیش از هجرت پیغمبر بود و پس از وفات خدیجه، عایشه را عقد کرد، پیغمبر دوبار عایشه را دیده بود و به او می‌گفتند: "این زن تو است" عایشه ان وقت 6 سال داشت. هنگامی که پیغمبر به مدینه هجرت کرد با عایشه زفاف کرد و هنگام زفاف عایشه 9 سال داشت.
هشام بن محمد گوید: پیغمبر عایشه دختر ابوبکر را به زنی گرفت، نام ابوبکر عتیق بود و او پسر ابی قحافه بود و نام ابی‌قحافه عثمان بود، پیغمبر سه ( 3 ) سال پیش از هجرت مدینه عایشه را عقد کرد. آن وقت 7 ساله بود، و پس از هجرت مدینه در ماه شوال با وی زفاف کرد، آن وقت عایشه 9 ساله بود و چون پیغمبر درگذشت، 18 ساله بود. پیغمبر زن دوشیزه‌ای جز عایشه نگرفت.
تاریخ طبری/ صفحه 1292/ ترجمه ابوالقاسم پاینده
این در حالی است که حتی یک حدیث هم وجود ندارد که گفته شود سن عایشه بیشتز از این بوده، جالب اینجاست اخبرا و با توجه به زشت بودن ازدواج با کودک 9 ساله، برخی از مسلمین این احادیث را انکار می‌کنند!
نوشته‌های بالا برگرفته از معتبرترین منابع حدیث اسلامی است، بنابراین بر طبق آنچه که مشاهده می‌گردد و با توجه به معیار پذیرفته شده‌ی امروزی، کل دوران هم‌خوابگی محمد با عایشه در سنین کودکی او بوده است؛ محمد همواره به عایشه علاقه‌ی زیادی داشت و حتی نمی‌توانست در هنگام جنگ هم از او دست بکشد، در جنگ با قبیله‌ی بنی مصطلق نیز که آن واقعه‌ی معروف گم شدن عایشه رخ داد، محمد تمام شواهد را نادیده گرفت و او را نزد خویش نگه داشت(شرح مفصل در اینجا).
اما آیا محمد از قدرت جنسی زیادی بهره می‌برد، او انسان غیر عادی در این زمینه بود؟
چرا این همه به سکس اهمیت می‌داد؟
آیا انسانی که پدوفیلیا باشد، در سکس تنوع طلب است؟
چرا او با مشاهده‌ی بدن لخت عروسش(زن پسرخوانده‌اش که در آن زمان مانند پسر وی بود) عاشق او شد؟
چرا او علاقه داشت که با زنان معروف و همچنین زنان به غنیمت گرفته شده‌ی رؤسای قبایل ازدواج نماید؟
به این حدیث توجه نماید که مسلمانان زمان محمد چه تصوری از قدرت جنسی غیر عادی او داشتند:
أنس بن مالك قال كان النبي صلى الله عليه وسلم يدور على نسائه في الساعة الواحدة من الليل والنهار وهن إحدى عشرة قال قلت لأنس أوكان يطيقه قال كنا نتحدث أنه أعطي قوة ثلاثين (صحیح بخاری/باب غسل(
این حدیث بدان معناست که در آن زمان تصور می‌کردند او قدرت جنسی سی مرد را دارد.
محمد با توجه به علاقه‌ای که به دختران کم سن و سال داشته است است؛ حتی در بهشت هم برای خود و سایر مؤمنان سکس با چنین دخترانی را نوید داده است، او از بچه‌بازان هم غافل نبوده  و برای آنان غلمان در نظر گرفته است.
قطع به یقین پاسخ به این پرسشها می‌تواند راهی برای بهتر شناخته شدن این شخصیت باشد؛ ولی آنچه که مسلم است، او به عایشه بیشتر از سایر زنان علاقه داشت و در هنگام مرگش نیز سرش بر روی شانه‌ی عایشه بود و در اتاق وی همراه ابوبکر و عمر دفن گردید.

Thursday, October 18, 2018

الله زن پسرخوانده‌ی محمد را از او طلاق گرفته و به همسری محمد در می‌آورد

آیا حضرت محمد برای رسیدن به میل جنسی خود از الله کمک میگرفته و آیه نازل میکرده ؟!

انسان به حیرت می‌افتد هنگامیکه مشاهده می‌نماید یکی از بی‌حیاترین انسانها خود را بعنوان پیامبر خدا معرفی نموده است، داستان ازدواج محمد با زینب بنت جحش بی‌گمان سندی است تاریخی و بسیار محکم که کسی از مغلطه‌بازان اسلامی را یارای انکار آن نیست؛ زیرا محتوای این داستان به صراحت در قرآن آمده است و در کتب معتبر هم شیعه و هم اهل سنت این روایت بیان شده است، روایتی که حاکی از آن است محمد با مشاهده‌ی بدن لخت زن پسرخوانده‌اش عاشق او شد، اما از آنجائیکه فرهنگ اعراب پیش از اسلام پسرخوانده را مانند پسر می‌دانستند، امکان ازدواج با او برای این جنایتکار تاریخ بشر وجود نداشت؛ بنابراین او با به خدمت گیری الله، رسم پسرخواندگی را ملغی نمود و سپس زید را با زبان بی‌زبانی مجبور نمود تا زنش را طلاق دهد، او بیان کرد که الله عقد من را با زینب در آسمانها بسته است و شاهد این ازدواج هم جبرئیل بوده است. اما اصل این داستان در تفسیرهای معتبر اسلامی که در شرح این آیه بیان شده است و آن را امری الهی و فرمان الله می شمارد.
طبری در تفسیر همین آیه می‌گوید: روزی رسول الله خواست نزد زینب برود، او پشت پرده‌ای بود که از مو بافته بودند، باد آن پرده را کنار زد و پس زینب نمایان شد او در اتاقش بود، رسول الله او را دید و از زیبائی او به وجد آمد و در قلبش عشق او جا گرفت، پس از این ماجرا آن دو از همدیگر بدشان آمد زید نزد رسول الله رفت و گفت که می‌خواهد زنش را طلاق دهد (تفسیر طبری/ص274).
همچنین در تفسیر مجمع البیان در توجیه این امر آمده است که: اگر گفته شود پيامبر گرامى با ديدن جمال و كمال "زينب" از او خوشش آمد و عشق او را به دل گرفت و آرزو كرد كه كاش همسرى مانند او را الله به وى ارزانى دارد و اين امید را در دل نگه می‌داشت کار ناروائی نیست.
الله نیز در ادامه و در حمایت از این شهوترانی محمد این آیات را نازل می کند:
مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ ۖ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا (احزاب/38)... هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست؛ این سنّت الهی در مورد کسانی که پیش از این بوده‌اند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است!
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَٰكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا (احزاب/40) ... محمّد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است!
نکته جالب در این قضیه این است که محمد به خاطر شهوترانی، اصول اعتقادی‌اش را نیز در این ماجرا نقض کرد!!! ... الله در قرآن همیشه به مردم سفارش کرده که تنها از وی بترسند. این ترس، ترسی است غیبی نه عینی، منظورر از ترس عینی ترس حقیقی است، مثلا ترس از جانوری درنده است:
مَّنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ (ق/33) ... آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی توبه‌كار در محضر او حاضر شود!
إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ (یاسین/11) ... بيم دادن تو، تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى‌] رحمان در نهان بترسد. [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده.
ولی محمد که مایل بود با زنی زیبا که در آن زمان عروسش محسوب می‌شد، ازدواج کند، آرزوی قلبی‌اش را با به خدمت گرفتن الله بیان نمود در حالی که اگر از سوی خود بیان می‌کرد با مخالفت مردم مواجه می‌شد (محمد اینجا از مردم میترسیده است!!! آن هم بخاطر تمایلات جنسیش!!! چطور چنین شخصی به مردم می گفت فقط از خدا بترسید؟!!! ظاهرا محمد به عقاید خویش نیز باور نداشته!!!):
محمد به جای ترس از الله، از مردم ترسیده است؛ قرآن در آیه احزاب/37 واژه‌‌ی "خشی" به کار بسته است که در این کتاب همه جا به معنی "ترس غیبی از الله" است و الله تنها برای محمد خشی الناس به کار برده است. محمد حقی را که الله آن را آشکار کرده بود، پنهان می‌کرد (کتمان حقیقت) و بخاطر آن از مردم میترسید! .... " و در دل چیزی را پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌کند؛ و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی!"
مغلطه کاران می گویند، همانگونه تاریخ و آیه 37 سوره احزاب گواه است که زید پسر خوانده رسول خدا بود نه پسری که از پشت خودش باشد و این رسمی بود در میان اعراب که پسر خوانده میداشتند، پس حضرت حق الله سبحانهُ و تعالی در نخست با در عقد درآوردن زینب در حق زید سپس فرمان داد تا رسول خدا آنرا به نکاح خویش درآورد تا این رسم از میان اعراب ریشه کن شود و همانگونه که میدانیم که در تمام فقه های اسلامی پسر خوانده محرم شمرده نمی شود.
اما حال اگر این پاسخ کلیشه ای علما در پاسخ به علت ازدواج های پیامبر را قبول کنیم! ... یعنی هر کدامش هدفی داشته و چه چه و برای نمونه همین هدف از ازداوج با زینب که برای شکستن قباحت ازدواج با فرزند خوانده بوده.. قبول کنیم خب پس چرا پیامبر برای امری مهمتر و شکستن سنتی بزرکتر کاری نکردند؟ در ضمن اینکه اعراب قبل از اسلام فرزند خوانده را عین فرزند خود می دیدند آیا سنت بدی بوده؟ و اینکه همسرش را هم بر خود حرام می کردند آیا بد بوده ؟ آیا بدتر از برده داری بوده؟ بدتر از چند همسری بوده؟!! چرا پیامبر که چنین قدرتی را داشتند که سنتی را که اصلا نا پسند هم نیست و چه بسا پسندیده هم هست رااز میان بردارند چرا از این قدرتشان برای برداشتن سنتهای بسیار کثیفتر و زشتر چون برده داری و تعدد زوجات اقدام نکردند؟
باری به هر جهت، محمد این رسم را در بین اعراب نهادینه نموده و آن را در قرآن از دید الله بلامانع می شمارد و بیان می کند که ازدواج با زن پسری که از پشت خود همان مرد باشد حرام است، نه ازدواج با زن پسرخوانده های طلاق داده شده:
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا (نساء/23) ... حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه‌ها، و خاله‌ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده‌اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته‌اند از همسرانی که با آنها آمیزش جنسی داشته‌اید -و چنانچه با آنها آمیزش جنسی نداشته‌اید، (دختران آنها) برای شما مانعی ندارد- و (همچنین) همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند (-نه پسرخوانده‌ها-) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.

Wednesday, October 10, 2018

الله زن پسرخوانده‌ی محمد را از او طلاق گرفته و به همسری محمد در می‌آورد

چقدر خوب می شد با حوصله و بدون تعصب دینی در مورد دین خودمان مطالعه کنیم و به نقد آن بپردازیم


2- الله زن پسرخوانده‌ی محمد را از او طلاق گرفته و به همسری محمد در می‌آورد
موضوع دیگری که دلیل بر تنوع طلبی او در سکس است، ارتباط او با زن پسر خوانده‌اش، زینب بنت جحش همسر زید ابن حارثه، می‌باشد. در اثبات شهوتران بودن محمد ابن عبدالله همین بس که او ادعا نمود عقد او با زن فرزندخوانده‌اش، زینب بنت جحش در آسمانها و توسط الله با شهادت جبرئیل بسته شد. قرآن ازدواج مردی که در آن زمان فرزند خوانده محمد محسوب می‌شد را با عروس به هم زد و خطبه‌ی عقد این زن با محمد در آسمانها خواند؛ زیرا محمد پس از مشاهده‌ی بدن لخت این زن عاشقش گردید.
در آن زمان فرزندخوانده درست مانند فرزند بیولوژیکی محسوب می‌شد، تا اینکه محمد به دلیل اشتهای سیری ناپذیری جنسی‌اش، این رسم خوب اعراب را لغو نمود تا با زنی که در آن زمان عروسش محسوب می‌شد، سکس داشته باشد.
محمد از زینب بنت جحش که دختر عمه‌اش بود برای کسی که در آن زمان فرزندش محسوب می‌شد یعنی زید خواستگاری نمود، زید برده‌ای بود که خدیجه او را از بازار عکاظ مکه خریده و به محمد بخشیده بود، هنگامی که محمد ادعا نمود که فرستاده‌ی الله است زید وی را تصدیق نمود و محمد هم اعلام نمود که زید درست مانند فرزند واقعی اوست و از وی ارث می‌برد، زیرا در آن زمان فرزند خوانده درست مانند فرزند حقیقی محسوب می‌شد.
همه‌ی روایات اسلامی دال بر این است که زینب بنت جحش زنی بود زیبا؛ در زمانیکه زینب همسر مردی که در آن زمان پسر محمد خوانده می‌شد بود، شدت رابطه‌ی پسر و پدری میان این دو تا جائی بود که گفته گفته می‌شود حتی زمانی که زید پدر واقعی خودش را دید محمد را بر او ترجیح داد؛ زینب سر ناسازگاری با زید گذاشت، زیرا از اصل او که برده‌ای خریداری شده از بازار عکاظ بود خجالت می‌کشید؛ زید خوب می‌دانست که زینب در ابتدا به او علاقه‌ای نداشته است و محمد را دوست می‌داشته، زید از این علاقه‌ی متقابل محمد و زینب خبر داشت و او را طلاق داد، پس از اینکه او را طلاق داد، محمد بدون معطلی نزد زینب رفت و به او مژده داد که الله من و تو را به ازدواج هم درآورده، محمد حتی منتظر تمام شدن عده(سه ماه پس از طلاق دادن) ننشست، البته در این موضوع هم نکاتی نهفته است، اینکه محمد خوب می‌دانسته که در این مدت زینب با زید ارتباط جنسی نداشته‌اند، این تنها دلیل این موضوع می‌تواند باشد وگرنه او باید مدت عده را تمام می‌کرد.
تفسیر قمی که از جمله موثق ترین و قدیمی‌ترین تفسیر شیعه و صاحب آن یعنی علی ابن ابراهیم قمی استاد کلینی بوده در این رابطه می‌گوید که محمد به مردم اعلام نمود که " ای مردم، گواهی دهید که زید فرزند من است، او از من ارث می‌برد و من هم از او ارث می‌برم و او را زید ابن محمد می‌خواندند و محمد وی را زید محبت می‌نامید... متن عربی: ...اشهدوا ان زيدا ابنی أرثه ويرثنی، فكان يدعى زید ابن محمد (ص) فکان رسول الله يحبه وسماه زيد الحب (تفسیر قمی جلد 2 صفحه 172) ... همین حدیث با همین لفظ در تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 322 و در تفسیر الصافی فیض کاشانی جلد 4 صفحه 163 و جلد 6 صفحه 10 و در بحار الانوار جلد 22 صفحه 215 و ... نیز آمده است.
خانواده‌ی زینب ابتدا تصور کردند که محمد زینب را برای خودش خواستگاری می‌کند و خوشحال شدند اما پس از اینکه متوجه شدند برای زید است این موضوع را توهین تلقی کرده نپذیرفتند، این موضوع برای محمد که ادعا داشت از روی هوا و هوس سخنی نمی‌گوید و سخنانش وحی است سنگین تمام شد و از قول الله بیان نمود که:
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا (احزاب/36) ... هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است!
پیش از اسلام در میان اعراب رسم فرزند خواندگی کاملا نهادینه شده بود به گونه‌ای که فرزند خوانده درست مانند فرزند بیولوژیکی انسان محسوب می شد، حتی پس از مرگ مانند سایرین ارث می‌برد؛ اگر پسر خوانده ازدواج می‌کرد همسرش نیز عروس خانواده محسوب می‌گردید، این قضیه در مورد دختر خوانده هم صدق می‌کرد؛ تا اینکه محمد با مشاهده‌ی بدن نیمه لخت زینب بنت جحش، همسر زید ابن حارثه که در آن زمان به او زید ابن محمد می‌گفتند، عاشق اوگردید، موضوع فرزند خواندگی در اسلام لغو شد تا رسول الله بتواند با زن فرزند خوانده‌اش ازدواج نماید:
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (احزاب/37) ... (به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خوانده‌ات «زید»] می‌گفتی: «همسرت را نگاه‌دار و از الله بترس!» (و پیوسته این امر را تکرار می‌کردی)؛ و در دل چیزی را پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌کند؛ و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا [در آينده] مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان - هنگامی که طلاق گیرند - نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).
بندگان خدا اعراب پیش از اسلام انگار چندان هم جاهل نبوده اند که هیچ، متمدن تر از مسلمین بوده اند. لااقل از قوانین انسانیت بهره میبرده اند که پسر خوانده را همانند پسر واقعی به حساب می آورده اند وعروسش را همانند دختر خود.جناب محمد با این قانون در واقع یک اصل انسانی را به خاطر شهوات خود زیر پا گذاشته و نابود کرده است.عجیب است که اینقدر از انسانیت تهی شده ایم که ازدواج با همسر مطلقه فرزند خوانده را قانون الهی بخوانیم!


Wednesday, October 3, 2018

نامه ی خدا به سید علی خامنه ای

نامه ی خدا به سید علی خامنه ای: سلام سیدعلی، ای رهبر مسلمین ایران و جهان. نخست برای منِ خدا بگو این عمامه ی سیاه و این واژه ی” سید” را از کجا آورده ای؟ که اولی را بر سر و دومی را بر پیشانی اسمت نشانده ای؟ من آیا این پیشوندِ اعتباری را به تو و دیگرانی چون تو برگزیده ام؟ منی که همگانِ بشر در پیشگاهم برابر و یکسانند، کجا بر تو بخاطر انتسابت به پیغمبر برتری داده ام؟ در قاموس پروردگاریِ من آیا یک قلم پارتی بازی می بینی؟ من اگر قرار بود یکی را بر دیگری برتری بدهم، نظام هستی ام بهم می ریخت. به این می ماند که من در آفرینش بشر، به خود تبریک گفته باشم و در آفرینش سنجاقک نه. یا با خورشید رفیق باشم و با ماه نه. چرا این هیاهو را به اسم من سند زده اید؟ من که خودِ پیغمبر را با همگان یکی دانسته ام، کجا شما سادات را نورچشمی خود ساخته ام؟ چرا به من دروغ می بندید؟ چرا آبروی مرا می برید تا به شیشه های دکانِ خود برق اندازید؟

Wednesday, September 19, 2018

عیش مدام 40 ساله

سلام دوستان ، امیدوارم مطالب جدید بنده برایتان مفید باشد.
به هر حال تبریک عرض می کنم خدمت دولت ایران که به هدفش رسید و از هر راهی که می توانست نگذاشت که فهم مردم زیاد شود و هر روز و هر ماه مردم را سرگرم حواشی پوچ و بی ارزش خود کرد که نکند دوباره مردم برای خودشان انقلاب کنند .
حالا که بیشتر در این جامعه زندگی می کنیم شاهدیم که با تنگ کردن عرصه به مردم و حرام اعلام کردن اموری که برای مردمان دیگر کشورها عادی به نظر می رسد موفق شدند که بگویند خارج از گفته های ما کفر است و باطل ... انگار به راحتی توانسته اند عقل هایمان را از سرمان بدزدند تا حدی که ما به جای تفکر بیاییم از شما آخوندها بپرسیم که چه باید بکنیم که خلاف میل شما نباشد . چند سال پیش خبری پخش شد از اینکه دیگر علامت حمل کردن در خیابان ها ممنوع شده اما حالا که احساس خطر می کنند حمل کردن علامت را دوباره آزاد کردند تا دوباره مردم را 2 ماه دیگر سرگرم عزاداری برای شخصی که در هزاران سال پیش در عرض یک روز کشته شده کنند .
سیاست مملکت من این است که هیچ گاه نمی گذارد قمه و زنجیر و الم و کتل از دست مردم بیفتد چون می دانند اگر روزی بیاید که مردم این ها زمین بگذارند و به علم و به روز شدن روی بیاورند آن روز دیگر هیچ جایگاهی ندارند و باید بروند و این عیش مدام 40 ساله را ترک کنند.
از همان اوایل انقلاب می دانستند که اگر بتوانند به این شکل مردم را حفظ کنند هزاران سال می توانند بر آنان حاکمیت کنند و از حماقت مردم ثروتمند و محترم زندگی کنند ، اگر هم در میان این هزار نفر کسی پیدا شد که واقعیت جامعه اش را بیان کند خیالشان راحت است که فورا همان مردمانی که خودشان تربیت کرده اند اتهام کافر بودن و توهین به مقدسات نظامشان را به آن شخص می چسبانند و زندانی و اعدام و شکنجه اش می کنند.

Tuesday, September 4, 2018

صدور جوازهای سکس مختص پیامبر اسلام از جانب الله در کتاب هدایت بشری

پیشنهاد میکنم حتی برای 1 بار بیاییم راجع به دینی که میپرستیم و ازش دفاع میکنیم و در حال حاضر در مملکتی زندگی میکنیم که دچار استبداد شدید دینی است بیاییم و نگاهی به آیات قرآن بیندازیم


1- صدور جوازهای سکس مختص پیامبر اسلام از جانب الله در کتاب هدایت بشری
محمد برای سایر مسلمانان تنها چهار زن محصنه را جایز می‌دانست و این در حالی بود که برای خودش در این زمینه تا مدتها هیچ گونه محدودیتی نداشت. پس از اینکه حکم حجاب جاری شده بود، او دیگر مانند سابق قادر نبود زنان و دختران را ببیند، بنابراین از قول الله خطاب به زنان مسلمان اعلام نمود که اگر زنی خود را به من ببخشد در صورتیکه من مایل باشم با او ازدواج نمایم ، با او محرم هستم و می توانم او را بعنوان زن در اختیار داشته باشم، این در حالی بود که ارتباط جنسی با زنان محصنه برای سایر مسلمان محدود به همان چهار زن باقی ماند، از آنجائیکه این امر تبعیض آشکاری به نظر می رسید، ممکن بود برای او مشکلاتی را به بار بیاورد، لذا اعلام نمود که الله چنین آیه‌ای را بر من نازل کرده است و در آن، به سایر مسلمانان یادآوری می‌نماید که ما برای شما در این زمینه سهمی در نظر گرفته‌ایم، این سهم چیزی جز به کنیزی گرفتن زنان دگراندیش نبود:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (احزاب/50)  ... اى پيامبر، ما براى تو آن همسرانى را كه مَهْرشان را داده‌اى حلال كرديم، و کسانی را كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده [كنيزان= زنان و دختران کافری که در جنگ صاحب شدی‌]، و دختران عمويت و دختران عمه‌هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند، و زن مؤمنى كه خود را [داوطلبانه‌] به پيامبر ببخشد، در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد. [اين ازدواج از روى بخشش‌] ويژه توست نه ديگر مؤمنان. ما نيك مى‌دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده‌ايم، تا براى تو مشكلى پيش نيايد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
آنچه که در این آیه جالب است، این موضوع می‌باشد که گوینده، بصورت کاملا زیرکانه‌ای اشاره دارد که تمام زنان مسلمان می‌توانند خود را به نبی ببخشند، این نبی است که حق انتخاب دارد و اگر مایل است او را به زنی بگیرد می‌تواند اینکار را انجام دهد. در اینجا هدف چیزی جر سکس نیست، آن هم از نوع تنوع طلبی آن و گرنه این چه خدائی است که تا این اندازه به فکر شهوت‌ رانی پیامبرش می‌باشد! او با اینکار حجاب را نیز دور می زد.
قرآن به طور آشکارا به زنان مسلمان اجازه داده بود که می‌توانند بدن خود را در اختیار محمد بگذارند در صورتی که محمد مایل به هم‌خوابگی با آنان باشد. هرچند چون با این مجوز سر پیامبر بسیار شلوغ شده بود و وقت کافی برای گذراندن زمان عشق و حال با تمام زنان خویش را نداشت، الله به محمد مجوز می‌دهد که نوبت سکس هر کدام از زنانت را که خواست به تأخیر یا جلو بینداز:
تُرْجِي مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا (احزاب/51) ... (موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی می‌توانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را که برکنار ساخته‌ای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این حکم الهی برای روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان می‌دهی همگی راضی شوند نزدیکتر است؛ و خدا آنچه را در قلوب شماست می‌داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمی‌کند)!
جالب اینجاست که همیشه پیروان دین اسلام بر این نکته تاکید دارند که محمد از سر هوا و هوس نبوده که زنان بسیاری داشته است بلکه حکمتی در هر کدام از این ازدواج ها بوده است از جمله ازدواج محمد با کسانی که شوهر خود را در جنگ از دست داده اند و یا شوهرانشان به هر دلیلی مرده اند و یا زنان کهنسال. هر چند قبول این موضوع برای خود محمد بسیار دشوار است که زنانش بعد از فوت وی با مرد دیگری ازدواج نمایند. به همین دلیل مجددا محمد از جانب الله آیه ای نازل نموده و هر گونه ازدواج با زنان خویش را (پس از فوت محمد) بر سایر مؤمنین ممنوع می نماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَٰكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ ۖ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ ۚ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا (احزاب/53) ... اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، داخل اتاقهاى پيامبر مشويد، مگر آنكه براى [خوردن‌] طعامى به شما اجازه داده شود، [آن هم‌] بى‌آنكه در انتظار پخته‌شدن آن باشيد؛ ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد، و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بى‌آنكه سرگرم سخنى گرديد. اين [رفتار] شما پيامبر را مى‌رنجاند و[لى‌] از شما شرم مى‌دارد، و حال آنكه خدا از حق‌[گويى‌] شرم نمى‌كند، و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد؛ اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزه‌تر است، و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد، و مطلقاً [نبايد] زنانش را پس از [مرگ‌] او به نكاح خود درآوريد، چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى‌] بزرگ است.

خلاصه این سه آیه (احزاب/50 و 51 و 53) را می توان اینگونه بیان نمود:
حضرت محمد بیش از ۴ زن عقدی میتواند داشته باشد (آیه ۵۰ سوره احزاب)، حضرت محمد میتواند هر زن مومنه ای که خود را بدون مهریه و شهود به او ببخشد و حضرت محمد هم به ازدواج با او مایل باشد را بعنوان همسر بپذیرد (قران آیه ۵۰ سوره احزاب)، حضرت محمد می تواند نوبت همخوابگی با زنانش را بهر نحوی که صلاح بداند تنظیم و یا مقدم و موخر سازد (آیه ۵۱ سوره احزاب)، زنان حضرت محمد از نوبت همخوابگی که حضرت محمد برای آنان قائل میشود، باید که محزون نباشند (آیه ۵۱ سوره احزاب)، حضرت محمد میتواند با دختران عموي و دختران عمه و دختران دايى و دختران خاله اش که با حضرت محمد از وطن خود هجرت کردند، ازدواج کند (آیه ۵۰ سوره احزاب) و پس از وفات حضرت محمد، کسی نمی تواند با زنان حضرت محمد ازدواج نماید . (آیه ۵۳ سوره احزاب)

Wednesday, July 25, 2018

تلاش برای اخذ اعترافات اجباری و تهدید محمدحسین مالکی برای تکذیب خبر حکم اعدام خود

در حالی که رئیس پلیس فتای اصفهان خبر صدور حکم اعدام برای مدیر یک وبسایت را  تکذیب کرد، یکی از نزدیکان محمدحسین مالکی به کمپین حقوق بشر در ایران گفت این زندانی پس از انتشار خبر حکم اعدام، با «هشدار و تهدید» و تلاش برای اخذ اعترافات اجباری، برای ساعاتی  به بند اداره اطلاعات زندان اصفهان منتقل شده است تا خبر منتشر شده درباره حکم اعدام خود را تکذیب کند. 

محمدحسین (آرین) مالکی مدیر ۴۷ ساله وبسایت عصر جوان، اواسط تیر ۹۷ و پس از یک سال و نیم بازداشت، به اتهام افساد فی الارض از طریق راه اندازی یک وبسایت و فروش کارت و تجهیزات برای تماشای کانال‌های ماهواره‌ای به اعدام محکوم شد. یکی از نزدیکان محمدحسین مالکی روز اول مرداد به کمپین گفت آقای مالکی پس از انتشار خبر برای تکذیب خبر اعدام و اعتراف به اتهاماتی که علیه او مطرح شده احضار شده است.
این منبع به کمپین گفت محمدحسین مالکی پیشنهاد تکذیب خبر و اعترافات اجباری را نپذیرفته است: «دوستانش از داخل زندان زنگ زدند که آرین روز ۲۸ تیر منتقل شد به بند الف زندان أصفهان که متعلق به نیروهای امنیتی است، وقتی بیرون آمد مشخص شد از او خواسته‌اند همکاری و اعتراف کند با این وعده که بی سروصدا آزاد خواهد شد. یک مقداری هم تهدید کردند که شلوغ بازی و انتشار خبر هیچ کمکی نمی‌کند و وضعیت را بدتر می‌کند، آرین نپذیرفته ولی از انتشار خبر خیلی عصبانی شدند.»
سرهنگ مصطفی مرتضوی، رئیس پلیس فتا أصفهان اما در واکنش به خبر صدور اعدام برای محمدحسین مالکی، نام فرد دیگری به نام «حسین ملکی» را ذکر کرد و با تکذیب خبر اعلام کرد چنین فردی وجود خارجی ندارد و تهدید کرد انتشار اخبار دروغ تحت اتهام تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب مورد پیگرد قرار خواهد گرفت. رئیس پلیس فتا اصفهان هنوز درباره این اشتباه در اسم‌خوانی و صدور حکم اعدام برای محمدحسین مالکی توضیحی ارائه نکرده است.
در حکم صادره از شعبه دوم دادگاه انقلاب أصفهان که در اختیار کمپین قرار گرفته، محمدحسین مالکی به دلیل فروش اکانت سی سی کم، به افساد فی الأرض متهم و به اعدام محکوم شده است.
اکانت سی سی کم در ایران برای خرید اشتراک کانالهای تلویزیونی ماهوارهای استفاده می‌شود، تعدادی از شرکتها امتیاز پخش یک مجموعه کانالهای تلویزیونی را میخرند و در یک پکیج میفروشند، در ایران به دلیل غیرمجاز بودن ماهواره و مشکلات تبادل پول به صورت آنلاین، افراد یا شرکت‌های فعال در این زمینه به عنوان واسطه عمل می‌کنند، امتیاز یک مجموعه را می‌خرند و آن را به شکل کارت اعتباری که میتواند چندین کانال تلویزیونی را باز کند، در اختیار مشتریان قرار می‌دهند.
یکی از دست اندرکاران سایت عصر جوان و از همکاران آقای مالکی، با احمقانه و اشتباه توصیف کردن حکم، به کمپین حقوق بشر در ایران گفت اگر قرار باشد همه فروشندگان اکانت‌های اینترنتی سی سی کم را اعدام کنند، باید صدها نفر را اعدام کرد: «من آرین را چندین سال هست می‌شناسم، ادمین سایت عصر جوان بود که خودم چندین سال در سایت و بخش‌های مختلفش مدیر بودم، فروش اکانت سی سی کم کار معمول و رایجی است و الان کلی آدم دیگر در سطح خیلی گسترده‌تر، دارند می‌فروشند، اگر حکمش اعدام باشد، باید صدها نفر را اعدام کرد.»
این منبع به کمپین گفت هیچ مدرکی در پرونده وجود ندارد، او اعتراف نکرده و همه اتهامات را رد کرده و درخواستش برای بررسی پرونده توسط کارشناس آی تی و اینترنت از سوی بازجویان رد شده: «در تمام طول بازجویی ایشان مکرراً از بازجویان خود درخواست کارشناس به امر آی تی ،اینترنت و رایانه نموده بود که در کمال تعجب وتاسف این درخواست به نشانه غرور و عدم همکاری و اقرار تفسیر شده و به همین دلیل نیاز بوده ایشان متنبه گردد.(درانفرادی)»
این منبع روز ۲۲ تیر به کمپین گفت بازپرسان پرونده ضمن تبدیل قرار آرین از بازداشت به وثیقه، اعتقادی به مفسد بودن متهم نداشته اند اما با مخالفت دادستان شاهین‌شهر، قرار وثیقه پذیرفته نشده است. او گفت اشتباه خانواده و دوستان آرین، پنهانکاری و رسانه‌ای نکردن موضوع بازداشت، تا زمان صدور حکم بوده است: «هیچی در پرونده ندارد، حتی نتوانستند اعتراف بگیرند اما اشتباه کردند بعد شانزده ماه که حکم صادر شده، علنی کرده‌اند، همه اشتباه کردیم.»
آرین مالکی سه ماه ابتدایی دوران بازداشت را در سلول انفرادی زندان اصفهان گذراند و ملاقاتش با وکیل و خانواده از سوی نهادهای امنیتی ممنوع شده، دوست آقای مالکی گفت: «درابتدای بازداشت به مدت سه ماه در انفرادی در کنار محکومین به اعدام نگهداری می‌شد، اشخاصی که پس از چند روز حکمشان اجرا می‌گردید. این عمل یکی از شدیدترین شکنجه‌های روانی است که متهم هیچ گاه از هراس خاطرات وحشتناک آن خلاصی نخواهد یافت.»
در حکم صادر شده از سوی قاضی صراحتا ذکر شده که متهم اتهام افساد فی الارض را نپذیرفته، انگیزه خود را از راه‌ا‌ندازی وبسایت، مالی-تجاری عنوان کرده و فروش کانالهای «مستهجن و مبتذل» را رد کرده است: «در اظهاراتش در زمینه تجارت الکترونیک و راه اندازی وبسایت درباره محصولات و تعمیرات ماهواره، گرفتن تبلیغات و اشتراک کانالهای ماهواره از طریق اینترنت را قبول و قصد خود را از راه اندازی این سیستم دستیابی به برنامههای ورزشی و فیلم و مستند عنوان نموده است و فروش کانالهای پورن را رد کرده است.»
در حکم صادر شده از سوی دادگاه انقلاب اصفهان، مستند اتهامات، گزارش ضابطین قضایی و اعترافاتی عنوان شده که طی سه ماه بازجویی و انفرادی و بدون حضور وکیل از او اخذ شده اما حسب گزارش بازجو او در طول دوران بازجویی نیز، انگیزه خود را مالی عنوان نموده و اتهام توزیع محتوای مستهجن را رد کرده است.
x