Friday, December 21, 2018

کارگران نیشکر هفت تپه


اسماعیل بخشی، نماینده کارگران معترض نیشکر هفت‌تپه، بود. کارگران معترض از دی‌ماه ۱۳۹۶ اعتراض‌های خود را به اوج رساندند. اسماعیل بخشی از روز نخست اعتراضات، هدف شماره یک سرکوب بود. از روز ۲۵ دی ماه ۱۳۹۶ که چند نقابدار او را در حین رفتن به منزلش در شهرستان دزفول، مورد ضرب و شتم قرار دادند تا اکنون که در زندان به سر می‌برد و اخراج شده است، این روند ادامه دارد.
همان زمان در بیانیه اتحادیه کارگران آزاد ایران آمده بود که اسماعیل بخشی ۲۲دی ماه نیز «از سوی یکی از سهامداران کارخانه تهدید مستقیم» شده بود. به عبارتی، فسخ قرارداد و اخراج اسماعیل بخشی از کارخانه، برنامه‌ای بوده که از حدود دو سال پیش در سر سهامداران این مجتمع صنعتی بوده است.
اسماعیل بخشی در ویدئویی که شهریور ۱۳۹۷ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، با بغض و اشک، گفت «چهار تا کارگر رفتند خودشان را آتش زدند، لعنت به این زندگی». وسط حرف‌هایش یکی از کارگران گفت: «برای یک میلیون و دویست». منظورش حقوق کارگران کارخانه نیشکر بود. حقوقی که کارفرمای کارخانه قطع کرده، احتمالا همین قدر بوده است. سهامداران کارخانه که بر اساس گزارش بانک مرکزی، بیش از ۱۳۲ میلیون دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته‌اند، اکنون خوشحال هستند که کمتر از صد دلار در ماه به یک کارگر پرداخت نمی‌کنند.

۱۵ بهمن همان سال که ۳۴ نفر از کارگران شرکت نیشکر بازداشت شدند، اسماعیل بخشی جزو اولین نفرات بود. او قبل از بازداشت هم احضار و بازجویی شده بود. وضعیت کنونی آقای بخشی در زندان نیز دقیقا تداوم برنامه‌ای است که از حدود دو سال پیش در ذهن ماموران امنیتی بوده است.
ماموران امنیتی برای اسماعیل بخشی یک برنامه مشخص داشتند. آذر ۱۳۹۷، وزارت کار اعلام کرد که پرونده اسماعیل بخشی، «امنیتی» است و نمی‌توانیم ورود کنیم. این بهانه خوبی بود که دولت پایش را از این پرونده بکشد بیرون و برود سراغ تامین ارز و وام برای کارفرما. گام دوم آنها این بود که با پخش یک برنامه تلویزیونی با عنوان «طراحی سوخته» و نسبت دادن تجمعات به خارج از کشور، تشکیک در اظهارات بخشی درباره شکنجه‌اش در زندان، معرفی کردن او به عنوان یک عنصر تندر و دروغ‌گو، تلاش کردند افکار عمومی را به او بدبین کنند و توجه بخشی از جامعه را پیگیری این موضوع منحرف کنند.

Friday, December 14, 2018

جواز همخوابگی محمد با کنیزش در بستر یکی از زنانش

الله در خدمت تمایلات جنسی محمد!

آیا محمد ابن عبدالله در سکس تنوع طلب بود؟ آیا آیاتی از قرآن در این راستا نازل شده است؟

4- جواز همخوابگی محمد با کنیزش در بستر یکی از زنانش (ماجرای محمد با حفصه و ماریه و داستان همخوابگی با او)
شما زنی مسلمان و پایبند به این دین هستید، شوهرتان به شما پیشنهاد می‌دهد که امروز به خانه‌ی پدرتان بروید، شما هم می‌پذیرید؛ ولی پس از یکی دو ساعت برای کاری به خانه بر می‌گردید و متوجه می‌شوید که دم در خانه کفش خانمی غریب وجود دارد و در اتاق شما بسته هم بسته است، از آنجائی که شوهرتان را خیلی دوست دارید، صبر می‌کنید تا خود او در را باز کند، پس از مدتی انتظار او در را باز می‌کند و همراه خانمی غریب با حالتی که مشخص است با هم سکس داشتند خارج می‌شوند؛ شما اعتراض کنان و با حالتی گریه‌الود به او می‌گوئید "چرا با من چنین می‌کنید و در رختخواب من با زنی غریبه همخوابگی می‌نمائید، او می‌گوید که من با این زن صیغه شدم، مگر چنین نیست که الله این را بر من حلال کرده است؟ .....وجدانا شما به عنوان خانم مسلمان چه واکنشی نشان خواهید داد؟
روزی ماریهٔ قبطی به دیدن محمد در خانهٔ حفصه (از زنان دیگر محمد) می‌آید. محمد و ماریه همان‌جا در بستر حفصه به خفت‌وخیز مشغول می‌شوند. در این اثناء حفصه که در خانه نبود در می‌رسد. فریاد اعتراضش بلند می‌شود و کار بالا می‌گیرد.
اکنون به واقعه‌ی تاریخی زیر توجه نمائید:
در حدود سال ششم پس از هجرت محمد به مدینه بود که او تصمیم گرفت برای پادشاهان مجاور سرزمین حجاز، نامه بنویسد و ایشان را به اسلام دعوت نماید و بگوید که اگر مسلمان شوند همچنان بر مسند پادشاهی باقی خواهند ماند. او چنین نامه‌ای را به مقوقس پاشاه قبط (مصر) که در شهر اسکندریه مستقر بود نوشت، پادشاه مصر اسلام را نپذیرفت، ولی همراه پاسخ به نامه، دو کنیز به نام ماریه و سیرین و یک غلام به نام جریح (همان کسی مردم معتقد بودند، ابراهیم نتیجه‌ی هم‌خوابگی او با ماریه است) به همراه الاغی به نام عفیر و قاطری به نام دُلدُل و 1000 مثقال طلا و 20 دست لباس فاخر را به محمد هدیه نمود؛ در وصف ماریه گفته شده که او دختری بسیار زیبا بود که محمد وی را برای خودش برگزید. هر کدام از زنهای محمد خانه‌ای داشتند؛ محمد در روزی که نوبت حفصه بود، ماریه را به خانه‌ی او برده و به حفصه اجازه می‌دهد که به خانه‌ی پدرش برود، حفصه پس از مدتی بر می‌گردد و متوجه می‌شود که در اتاق خواب او بسته است، صبر می‌کند تا محمد از آن بیرون بیاید؛ هنگامی که محمد از اتاق خارج می‌شود، حفصه با ناراحتی و بغض آلود در حال گریه به محمد می‌گوید در روزی که نوبت من بود، کنیزت را در بستر من خواباندی، محمد می‌گوید که این کنیز من است و الله بر من حلال کرده، ولی اعتراض حفصه همچنان ادامه داشت، محمد برای اینکه او را ساکت کند، می‌گوید که از این پس حرام است بر من که با ماریا همخوابگی داشته باشم، حفصه می‌گوید که چگونه تو او را بر خود حرام می‌کنی در حالی که الله همخوابگی با کنیز را برتو حلال کرده است؟ و محمد هم سوگند یاد می‌کند که چنین خواهد کرد و از حفصه می‌خواهد که این موضوع را با کسی در میان نگذارد، حفصه موضوع را به عایشه می‌گوید و پس از مدتی محمد متوجه می‌شود که عایشه هم از این جریان خبر دارد است، این بود که چاره را در به خدمت گرفتن الله می‌بیند و این آیات را از قول خدایش جناب الله بیان می‌نماید.
این ماجرا در سوره تحریم در قرآن انعکاس یافته است. چکیدهٔ آیات چنین است: پیغامبرا! چرا از بهر دلخوشی زنانت حلال خدای را بر خویش حرام می‌کنی… خدا راه سوگندشکستن را برایتان باز گذاشته‌است… چون پیغامبر با برخی زنانش رازی در میان نهاد همین که زنی این سخن با دیگری بازگفت خدا فرستاده‌اش را از بهری از آن بیاگاهانید… پس بهتر است شما دو زن [عایشه و حفصه] توبه کنید همانا کژدل گشته‌اید. وگر پیغامبر طلاقتان دهد امید است که خدا همسرانی بهتر از شما ورا دهد: مؤمن و پاکیزه و … کالُم و دوشیزه.
این آیاتی که پشت سر هم در دفاع از محمد آورده شده‌است به قول دشتی شخص را به شگفتی می‌اندازد که یک مسئلهٔ شخصی و خانوادگی و گفتگوی زن و شوهر در قرآن مطرح می‌شود.

سوریه تحریم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [٦٦:١] ... ای پیامبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده بخاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام می‌کنی؟! و خداوند آمرزنده و رحیم است.
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ ۚ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ ۖ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ [٦٦:٢] ... خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته؛ و خداوند مولای شماست و او دانا و حکیم است.
جالب است در آیه پائین محمد از قول الله می‌گوید که حفصه با گزارش دادن این موضوع هم عایشه را خبردار کرد و هم الله را، یعنی الله نمی‌توانست پیش بینی کند حفصه این را به عایشه خواهد گفت:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ [٦٦:٣] ... (به خاطر بیاورید) هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی که وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود؛ هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا باخبر ساخت!»
منظور عایشه از این پرسش این بود که تو چگونه شک کردی که اکنون محمد مشغول سکس با ماریا است و حفصه هم می‌گوید الله در دلم انداخت که این دو اکنون مشغول این کار هستند، منظور او از آن دانای آگاه، الله است. و محمد در ادامه از قول الله می‌گوید:
إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ۖ وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ [٦٦:٤] ... اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید (به نفع شماست، زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (کاری از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند.
در ادامه محمد از قول الله ابراز امیدواری می‌کند که اگر هر دوی شما را طلاق دهد الله او را به ازدواج زنی بیوه بهتر از حفصه و زنی باکره بهتر از عایشه، در آورد، زیرا حفصه بیوه و عایشه باکره بود:
عَسَىٰ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا [٦٦:٥] ... امید است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد، همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‌کننده، زنانی غیرباکره و باکره!