علت ازدواج های متعدد پیامبر اسلام واقعا چه بوده؟
(محمد ابن عبدالله پیامبر شهوتران)
5- سکس محمد با خاله اش، خوله بنت حکیم و نازل شدن آیات قرآن باب
میل جنسی او
در اینجا به موضوعی میپردازم که کمتر از آن سخن گفته شده
است، اینکه او از قول خدایش به زنان اجازه داد تا جسم خود را به وی ببخشند؛ البته
این نوع ازدواج یعنی اینکه زنی بگوید من خود را به تو بخشیدم خاص محمد بود و محمد
اگر میگفت قبول دارم میتوانست با او سکس داشته باشد، در اینجا موردی کمتر شنیده
شده وجود دارد و آن هم سکس محمد با خالهاش میباشد، او در این زمینه مانند همیشه
الله را به خدمت میگیرد:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ
أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا
أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ
خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً
إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا
خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا
عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ
عَلَيْكَ حَرَجٌ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (احزاب/50) ... ای پیامبر!
ما همسران تو را که مهرشان را پرداختهای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که
از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شدهای و دختران عموی تو، و دختران
عمّهها، و دختران دایی تو، و دختران خالهها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با
آنها برای تو حلال است) و هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای
خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد میتواند او را به همسری برگزیند؛ امّا چنین
ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان؛ ما میدانیم برای آنان در مورد
همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرّر داشتهایم (و مصلحت آنان چه حکمی را ایجاب میکند)؛
این بخاطر آن است که مشکلی (در ادای رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان
فزونتری فراهم سازی)؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!
تعداد همسران رسمی وی زیاد بود و او میبایست بین آنان
عدالت برقرار نماید، زیرا خود منادی برابری بود؛ از سوی دیگر او برخی از زنانش را
مانند عایشه که دختری کم سن و سال بود بیشتر از بقیه دوست میداشت، این بود که باز
الله را به خدمت گرفت:
تُرْجِي مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن
تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ۚ ذَٰلِكَ
أَدْنَىٰ أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا
آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۚ وَكَانَ
اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا (احزاب/51) ... (موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی میتوانی
به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را
که برکنار ساختهای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این حکم الهی برای
روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان میدهی همگی راضی شوند
نزدیکتر است؛ و خدا آنچه را در قلوب شماست میداند، و خداوند دانا و بردبار است
(از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمیکند)!
او مخیر بود که هر کدام از زنانش را که زیاد دوست
ندارد رها سازد و نزد زنی برود که او را بیشتر دوست دارد.
گفته میشود اولین زنی که جسم خود را بدین گونه به محمد
هدیه نمود "خوله بنت حکیم" بود، او همسر عثمان بن مظعون، از مسلمانان
اولیه بود، اسلام بر خلاف یهودیان ازدواج با خاله را جایز نمیداند اما خود او
هنگامیکه خالهاش، خوله بنت حکیم، خود را به او بخشید با وی سکس نمود، مردم در آن
زمان میگفتند که رسول الله با خالهاش ازدواج نمود؛ این زن بارها نزد محمد رفته
از شوهرش به او شکایت کرده بود که همسرم روزها روزه است و شبها به شب زنده داری میپردازد.
بخاری حدیثی را در تفسیر آیهی 51 سورهی احزاب بیان مینماید
که اولین زنی که خود را به محمد بخشید خوله بنت حکیم بود:
كانت خوله بنت حكيم مِن اللائی وهبن انفسهن للنبی (ص) فقالت
عائشه اما تستحی المراه ان تهب نفسها للرجل، فلما نزلت ترجی من تشاء منهن...
قلت يا رسول الله، ما ارى ربک الا يسارع فی هواک. (صحیح بخاری/ کتاب النکاح/ باب
هل للمراه ان تهب نفسها لاحد/ حدیث شماره 4823). خوله بنت حکیم از زنانی بود که
جسم خودش را به پیامبر بخشید، پس عایشه گفت: زن از اینکه جسم خودش را به مردی
ببخشد خجالت میکشید پس آیهی "ترجی من تشاء منهن ... (احزاب/51)" نازل
شد گفتم: ای فرستادهی الله، نمیبینم خواستهات را مگر اینکه پروردگارت بر
برآوردنش شتابان باشد (میبینم که پروردگارت در برآوردن خواستههایت شتابان
است)!... نکتهی جالبی که در این حدیث وجود دارد تشری است که عایشه به محمد میزند
آنجا که میگوید:"ما ارى ربک الا يسارع فی هواک" میبینم که پروردگارت
در برآوردن خواستههایت شتابان است. مفهوم این جمله آنچنان متواتر است که کسی نمیتواند
آن را رد نماید، البته در برخی دیگر از منابع با لفظ "ما ارى ربک الا يسارع
فی هواک" آمده است که همان معنی را دارد.
No comments:
Post a Comment